شعر بلند و زیبایی از ملای رومی است که علیرضاافتخاری و شهرام ناظری هم به زیبایی آنرا خوانده اند، من تقریبا نصف ابیاتش را حذف کردم ،درحدی که زبان حال خودم فرض کرده ام ، آورده ام. مطلعش را درگوگل سرچ کنید کامل می یابید
--------------------------------------------------
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریدهام
دل را ز خود برکندهام با چیز دیگر زندهام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیدهام
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیدهام
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریدهام
از کاسه استارگان وز خون گردون فارغم
بهر گدارویان بسی من کاسهها لیسیدهام
من از برای مصلحت در حبس دنیا ماندهام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیدهام
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا 
زیرا برون از دیدهها منزلگهی بگزیدهام
من طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن
بیدام و بیگیرندهای اندر قفس خیزیدهام
زیرا قفس با دوستان خوشتر ز باغ و بوستان
بهر رضای یوسفان در چاه آرامیدهام
پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده
زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیدهام
:: بازدید از این مطلب : 1032
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13