قدر غمخواری را بدانیم
نوشته شده توسط : مهرجو

تو هم با ما سر یاری نداری

به اندوه دلم کاری نداری

ولی یک روز می بینی که رفتم

در این دنیا تو غمخواری نداری

 

سعدي

http://pariajoon.blogspot.com

رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان

گفتا : از غیر دوست بر بند زبان

گفتم : که غذا ؟ گفت : همین خون جگر

گفتم : پرهیز ؟ گفت : از هر دو جهان

ابوسعید

ای کرده غم عشق تو غمخواری دل

درد تو شده شفای بیماری دل

رویت که به خواب درندیدست کَسَش

دیده نشود مگر به بیداری دل

سیف

هر شبی با دلی و صد زاری

منم و آب چشم و بیداری

بنماندست آب در جگرم

بس که چشمم کند گهرباری

دل تو از کجا و غم ز کجا؟

تو چه دانی که چیست غمخواری؟

آگه از حال من شوی آنگاه

که چو من یک شبی به روز آری





:: بازدید از این مطلب : 544
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : چهار شنبه 3 دی 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: